باران اس ام اس

جدیدترین اس ام اس ها.زیباترین اس ام اس.اس ام اس سرکاری.اس ام اس خنده دار.اس ام اس جدید

باران اس ام اس

جدیدترین اس ام اس ها.زیباترین اس ام اس.اس ام اس سرکاری.اس ام اس خنده دار.اس ام اس جدید

داستان خنده دار/داستان کوتاه جدید

برق رفته بود، و بهیاری که برای کمک به زائو آمده بود ناچار شد از دختر سه

ساله زائو کمک بگیره.

دخترک سه ساله چراغ قوه را نگه داشت و با چشم های گردشده شاهد

تولد برادرش بود.

بهیار بچه را از دوپا گرفت و زد توی پشتش و بچه گریه کرد.

ادامه مطلب ...

داستان طنز راننده کامیون/داستان خنده دار

 راننده کامیونی وارد رستوران شد.دقایقی پس از اینکه او شروع به غذا خوردن کرد سه جوان موتور سیکلت سوار هم به رستوران آمدند و یک راست به سراغ میز راننده کامیون رفتند و بعد از چند دقیقه پچ پچ کردن،اولی سیگارش را در استکان چای راننده خاموش کرد.
راننده به او چیزی نگفت.دومی شیشه نوشابه را روی سر راننده خالی کرد و باز هم راننده سکوت کرد و بعد هم وقتی راننده بلند شد تا صورتحساب رستوران را پرداخت کند نفر سوم به پشت او پا زد و راننده محکم به زمین خورد ولی باز هم ساکت ماند.
دقایقی بعد از خروج راننده از رستوران یکی از جوانها به صاحب رستوران گفت:چه آدم بی خاصیتی بود،نه غذا خوردن بلد بود و نه حرف زدن و نه دعوا!
رستورانچی جواب داد:از همه بدتر رانندگی بلد نبود چون وقتی داشت می رفت دنده عقب سه موتور نازنین را خرد کرد و رفت.

شعر کوتاه/شعر زیبا

گفتم تو شیرین منی             گفتا تو فرهادی مگر؟

گفتم خرابت می شوم               گفتا تو آبادی مگر؟
 
گفتم ندادی دل به من          گفتا تو جان دادی مگر؟
 
گفتم ز کویت می روم                گفتا تو آزادی مگر؟

گفتم فراموشم نکن                گفت تو در یادی مگر؟

گفتم که بر بادم نده                 گفتا نه بر بادی مگر؟